2- سیر اندیشههای مدیریتی
۵) تعاریف معنویت درکار
ردیف |
تعریف معنویت درکار |
ارائه دهنده |
عناصرکلیدی تعریف |
1 |
دربرگیرنده مفهومی ازاحساس تمامیت (wholeness) ٬ پیوستگی (connectedness) در کار و درک ارزش های عمیق در کار . |
گیبسون ف. |
احساس عمیق وابستگی متقابل هر چیز / کار با معنا |
۲
|
دربرگیرنده تلاش برای جستجو و یافتن هدف غایی دریک فرد برای زندگی کاری ٬ به منظور برقراری ارتباط قوی بین فرد و همکاران و دیگر افرادی که به نحوی در کارش مشارکت دارند و هم چنین سازگاری یا یگانگی بین باورهای اساسی یک فرد با ارزش های سازمانش . |
میترف و دنتون |
کارهدفمند / ارتباط مؤثر با همکاران / هم سویی بین ارزش های فردی و ارزش های سازمانی |
3 |
درک و شناسایی بعدی از زندگی کاری یک فرد که دورنی و قابل پرورش است و به واسطه انجام کارهای با معنا درزندگی اجتماعی پرورش می یابد . |
آشموزو داچون |
ارتباط مؤثر با خویشتن خویش / کار با معنا / حساسیت نسبت به دیگران |
4 |
سفری به سوی یک پارچگی شفع و معنویت برای افراد و سازمان که جهت کمال و پیوستگی در محیط کار را فراهم می آورد |
گی بنز |
تلفیق زندگی کاری و زندگی معنوی / جهت یابی / کمال یابی / احساس یگانگی با هرچیزی |
5 |
نیرویی الهام بخش وبرانگیزاننده جهت مداوم برای یافتن معنی و هدف در زندگی کاری ٬ درک عمیق و ژرف از ارزش کا ر٬ زندگی٬ پهناوری عالم هستی ٬ موجودات طبیعی و نظام باور شخصی . |
میرز |
دربرگیرنده ابعاد وجودی انسان / بعد معنوی جزیی از ابعاد معنویت است . |
6
|
حالات معینی از فرد که به وسیله ابعاد فیزیکی (physical) ٬ عاطفی (Affective) ٬ شناختی (Cognitive) ٬ میان فردی ٬ ( inter personal) ٬ معنوی (Spiritual) ٬ عرفانی (Mystical) ٬ وصف پذیر است . بعد فیزیکی؛ احساس وهیجان فیزیکی که بیان وضعیتی مطلوب از انگیزش و انرژی مثبت است . بعد عاطفی ؛ اثرمثبتی که همراه با احساس عمیقی از لذت وبهزیستی همراه است . بعد شناختی ؛ داشتن احساس تأیید و تصدیق خودآگاهی از هم نوایی بین ارزش ها وباورهای فرد با کارش وباور داشتن به این که برای کاری با معنا استخدام شده و ناظر به هدف متعالی است .بعد میان فردی ؛ شامل احساس اتصال و پیوند با دیگران و داشتن اهداف مشترک با آنان .بعد معنوی ؛ احساس اتصال و پیوند با چیزی فراتراز خود ٬ مثل قدرتی برتر ٬ عالم هستی یا طبیعت بشری.بعد رازورانه ؛ احساس کمال و تعالی ٬ حیات وحضور درلحظه توصیف می شود . |
اسکراپینک و کینجرسکی
|
دربرگیرنده ابعاد وجودی انسان / بعد معنوی جزیی از ابعاد معنویت است . |
7 |
دربرگیرنده سلامت (Health) ٬ شادکامی (Happiness) ٬ فرزانگی (Wisdom) ٬ موفقیت (Success) و رضایت با معنی (FulfiUment) . |
دنیس و همکاران |
شاخص های رشد وتوسعه معنویت ؛ امید ٬ آرامش٬ نشاط ٬ رضایت با معنی |
ماهیت انسان[1] |
معنویت، فراگیر و بخش ذاتی و درونی از ماهیت انسان است |
محتوی کار[2] |
محتوی کار موجب میشود انسان تجربههای شخصی گوناگون کسب کند |
زمینه کار[3] |
زمینه کاری؛ 1) در حال بدتر شدن، 2) تغییرات آن سریعتر از هر زمان دیگر زمینه کاری کنونی، برای روح انسان زیانآور است |
ابعاد سطوح |
بیرونی |
درونی |
فردی |
- رفتارهای قابل مشاهده - نمادها و گفتمان معنوی - معنویت و بهبود مسیر شغلی - پژوهشهای تجربی : مانند؛ (خوب بودن، اثربخشی در کار، انگیزش) |
- مراقبه و نیایش خصوصی - ایجاد نگرشهای معنوی نسبت به کار و همکاران - باورهای عمیق درباره ماهیت و ذات خدا، هستی، انسانیت، نظم / بینظمی، لطف و غیره. |
سازمانی |
- ویژگیهای ساختاری (مثل؛ سلسلهمراتب اختیار، سیستمهای پاداش، مقیاسها) - اهداف معنوی (سهامداران چندجانبه، پیامدهای غیرمادی) - راههای معنوی (مشارکتی، در اوقات فراغت) - مرزها / بیان خطمشیهای معنویت در محیط کار - پرورش معنویت فردی (از نظر زمان و مکان) |
- اصول سازماندهی (مثل اصول سازماندهی ارائه شده توسط میترف و دنتون) - برنامههایی درباره ارزشها - اوضاع و احوال، نگرشها - تاریخچه و رسالت و مأموریت سازمانی - فرهنگ، داستانها، اسطورهها |
...........................
1) بود در شهری کفن دزدی سکون
در کفن دزدی بدی اهل فنونداد و بیداد ز تاریکی شب ،
همه جا تاریک است! دگر از روشنی صبح نگویند سخن.
ظلمتی هست و دگر هیچ به غیر از ظلمت.
همه اندر خوابند و چه خوابی ست چنان ماتم زا! نقش ها بر آبند.
نقش قرصی از نان، قرصی از نان جوین سیه خاک زده؛
که به ذهن کودک، کودکی لخت و سیاه.
که به پایش کفشی نیست به جز پارچه ای،
بی خبر از شکم عده ای از هم نوعان،
که پس از صرف غذایی کامل، جهت هضم غذا، دسری هر چند ناچیز تناول کردند.
سالها مانده ولی!
همه اندر خوابند. و چه خوابی ست چنان ماتم زا، نقش ها بر آبند.
نقش خورشید که نقشی ست سترگ،
ز فراوانی شب، به مثل چون تن کرمی شب تاب. سوسویست که شاید ز نسیمی بشود اندر خواب.
همه اندر خوابند و چه خوابیست چنان ماتم زا، نقش ها بر آبند!!
. .......................................................
کودکی لاغر و سیاه زمانی که در چهارراه زندگی به دیگران برای تیمن فال حافظ می فروخت الهام من برای سرودن این شعر بود.
1- تحول ، مدیریت و مدیریت تحول :
مفاهیم :
الف: تحول:
تحول به عنوان یک امر ذاتی در وجود انسان ها و در مجموعه حیات طبیعی و حتی غیر طبیعی وجود دارد و با گذر زمان و با تأثیر و تأثرات جانبی، لحظه به لحظه، تحولاتی بر موجودات عالم عارض می گردد که سرمنشأ آن، ذات حضرت باری تعالی است. ایمان و اعتقاد و باور به اینکه اساس و بنیاد هرگونه تحول منجر به پیشرفت را با اراده حضرت باری تعالی و به سوی او و ساختن جامع های توحیدی و الهی با حاکم شدن ارزش های الهی واسلامی، مبنا و جهت گیری تحول مطلوب را نشان می دهد، می دانند.
راز ماندگاری و تعالی بشر در تحول مطلوب است. از دیدگاه مقام معظم رهبری تحول یعنی عدالت، اخلاق و معنویت و رشد معنوی و عواطف انسانی حاکم بر هر شاخصه مؤثر بر تحول است.در تبیین مفهوم تحول از منظر مقام معظم رهبری، کلید واژه ها و جمله های مورد نظر معظم له مطرح گردیده است:
1) تحول در مقابل توقف، ایستایی و رکود است.
2) تحول به معنای آنارشیسم، هرج و مرج طلبی، ساختار شکنی و شالوده شکنی نیست.
3) رکود با ثبات اجتماعی تفاوت دارد. رکود در جامعه نامطلوب است، ولی ثبات اجتماعی و برخوردار از
تحولات صحیح و سریع هم مثبت است و هم برای جامعه ما اجتناب ناپذیر.
4) تحول مثبت و مطلوب، همراه پویایی، نشاط، نوآوری، آزاد فکری و آزاداندیشی است.
نظام مقدس جمهوری اسلامی، متکفل امر بسیار مهم تحول معطوف به آرمانهای توحیدی و گسترش و استقرار آن در جهان است؛ حرکتی که امام بزرگوار آغاز نمود و توسط مقام معظم رهبری، مهندسی و مدیریت آن به درستی و با دقت دنبال می شود. ملت ما دارای هویت مستقل با علائم و شاخصه های توحیدی است و عنصر اصلی فرهنگ و اعتقادات و باورهای ملت ما را اسلام شکل داده است و هرگونه تحول و اصلاح، باید در همین قلمرو و چارچوب معنا و مفهوم پیدا کند. نمی توان در جریان تحول، اختلاط و التقاط هویتی، بویژه در نظامات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در کلان جمهوری اسلامی (اهداف، سیاست ها و برنامه ها و...) را پذیرفت.
مطلب فوق اشاره به جریان فکری و سیاسی مدعی اصلاحات در کشور است که با نیم نگاهی به اسلام، مبنای هرگونه تحول را در سبد لیبرالیسم و نظام لیبرال _ دمکراسی جستجو می کند. سرمشق گیری از مدیریت تحولات غربی و لیبرالی با مبانی و شاخصه های ویژه اسلامی، هیچ گاه سر سازش و همزیستی پیدا نخواهد کرد؛ ضمن اینک همواره باید از تجربیات مثبت بشری در جریان تحول و مدیریت تحول استفاده و بهره برداری نمود.
ب- مدیریت
ظهور سازمانهای اجتماعی و گسترش روزافزون آنها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است و به این ترتیب و با توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگیها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمانها افزوده می شود .بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و برای رسیدن به این اهداف نیاز به راهبری دارد که بر اساس ساختاری که آن سازمان اجتماعی دارد باید نوعی مدیریت را برای نیل به آن اهداف پی ریزی و اعمال کند.
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در » لذا با توجه به آنچه گفته شد برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. تعریف مذکور، مفاهیم کلیدی زیر را دربر دارد:
1. مدیریت یک فرآیند است.
2. مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
3. مدیریت مؤثر، تصمیم های مناسبی می گیرد و به نتایج مطلوبی دست مییابد.
4. مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه می گویند.
5. مدیریت بر فعالیت های هدفدار تمرکز دارد
اهمیت وجود مدیر در رأس هرم یک جمع به حدی است که رسول مکرم اسلام(ص) حتی جمع سه نفره را مستلزم داشتن آن دانسته و تأکید دارند که «. در هنگام مسافرت، هرگاه تعداد مسافران به سه نفر رسید، باید یکی از آنها مدیریت گروه را بر عهده گیرد»4.
از این روست که زمین هرگز بدون حجت باقی نمانده و اولیاء الهی، خالی بودن زمین از ولی و سرپرست را باعث نابودی آن می دانند؛ فرموده گهر بار صادق اهل بیت(ع) است که: هرگاه زمین بدون امام باشد، از بین می رود.
اما از آنجا که برای موفق شدن در هرکاری به نیاز تعریفی واضح از موفقیت در آن کار است ، پس مدیریت موفق و مؤثر عبارت است ؛ از کسب اهداف سازمانی یا چیزی بیش از آن.
ویلیام جیمز در تحقیقی که در باره انگیزش انجام داد ، به این نتیجه رسید که کارکنان ساعتی ، تقریباً با میزان کاری در حدود 20 الی 30 درصد توانایی یشان می توانستند شغل خود را حفظ کنند و اخراج نشوند؛ این تحقیق همچنین نشان داد که اگر کارکنان، انگیزش بیشتری داشته باشند تفریباً با 80 الی 90 درصد توانایی خود، کارمی کنند .
پ- مدیریت تحول:
در مدیریت تحول رویکرد مدیریت باید به سمتی باشد که بهینه ترین راهکار ممکن در دستیابی به اهداف طراحی شده برای سازمان و نهاد انتخاب شده، الزامات و سازوکارهای این دستیابی نیز با توجه به مقدورات سازمانی و با کمترین هزینه و بیشترین انتفاع آماده گردد. تغییر رویکرد از واقعیت به حقیقت در اهداف سازمان با اتکا بر » : لذا مدیریت تحول عبارتست از داشته ها و منابع ، نقشه راه و مسیر، ایده آلها و مطلوبیتها ، هزینه ها و منافع و شناخت مشکلات و موانع»6
پس مدیریت تحول در ابتدا باید چهار هدف زیر را انجام دهد:
1) تحولات ضروری سازمانی ناشی از طراحی مجدد فرایند را درک کرده باشد.
2) تحولات ساختاری ضروری را برای حمایت از فرایند جدید طراحی کرده باشد .
3) برنامه ای را طراحی کرده باشد که از تغییر فرهنگی سازمان به فرهنگی متناسب با اصول نهفته در بهبود فرایند شروع شده باشد.
4) ارزیابی و تشخیص و برطرف نمودن موانع موجود در سر راه اجرای تحول در مقابل مشکلاتی که در انعکاس با این تحول ایجاد میگردد.
ویژگی های مدیر تحول آفرین:
الف) ترویج ارزش ها
ب) هدفمندی و آینده نگری
ج) صبر و تحمل، لازمه تحول
د)تخصص در امور و شناخت جایگاه اقشار
و) ابهام زدایی از اذهان عمومی»7
2. فرهنگ، تحول فرهنگی و مدیریت تحول فرهنگی
الف- فرهنگ:
فرهنگ به عنوان مقوله ای دارای گستره زیاد و متنوع از اهمیت ویژه ای در متن هر اجتماع برخوردار »است به طوری که تفاوت فرهنگ ها، تفاوت اجتماعات را به دنبال دارد. به سخن دیگر، آنچه جوامع رااز یکدیگرمتمایز می سازد، فرهنگ آنهاست. نکته قابل توجه، تاثیر و تاثر فرهنگ ها از یکدیگر می باشد که امری ناگزیر است و نتیجه ی تبادل و تعامل میان فرهنگ هاست که خود، تغییر و تحول فرهنگی را به دنبال دارد.
بنابر این، به منظور پرهیز از تبعات منفی تبادلات فرهنگی، مدیریت بر فرهنگ و به طریق اولی مدیریت تحول فرهنگی ضررورتی اجتناب ناپذیر است. از آنجا که مدیریت بایستی مبتنی بر اصولی باشد پس، مدیریت تحول فرهنگی هم نیازمند مبانی و اصولی برای اعمال و اجراست. همینضرورت موجب شد تا این تحقق با هدف دستیابی به این اصول از طریق مطالعه ادبیات مربوط به فرهنگ، توسعه فرهنگی، مدیریت فرهنگی، ... و مدیریت تحول فرهنگی صورت بگیرد»8
ب- تحول فرهنگی:
تحول فرهنگی عبارتست از: تغییر در هر یک از مولفه های تشکیل دهنده و موثر در فرهنگ؛ لذا تحول »فرهنگی، پدیده ای محصور ومحدود نیست تا بتوان برای آن هدف خاصی را در نظر گرفت اما نارضایتی از وضع موجود و تقاضا برای تغییرمی تواند آرزوی شرایط بهتر را ترسیم کند که حرکت و رسیدن به آن آرزو همان هدف از تحول خواهد بود. به عنوان مصادیق؛ جنگ در کشور همسایه ، افزایش توان رسانه ها، پیشرفت علوم تجربی، نظریه های تازه علوم انسانی، ظهور دین، مدل های آموزشی و پرورشی، قیام کارگری، کودتا و انقلاب، گسترش تاثیرگزار فعالیت های ترویجی و غیره نمونه ای از این تغییرات بر اثر تغییر در مولفه های تشکیل دهنده فرهنگ است.
از آن جا که تحول فرهنگی در برش های ویژه زمانی روی می دهد و عوامل گوناگونی در آن تأثیر دارد » ، مدیریت تحول بیشتر به جهت دهی و کنترل تحول مربوط می شود گرچه در ایجاد تحول نیز می تواند نقش داشته باشد . به دیگر سخن مدیریت تحول در حوزه فرهنگ، یعنی شناخت گزاره های جریان ساز و به کارگیری گزینه های همسو برای ایجاد تحول و یا به مقصد رساندن آن با کم ترین هزینه و تلفات.
3. گزاره ها ، شرایط و مراحل مدیریت تحول فرهنگی :
1- گزاره ها عبارتند از :
1) منابع : دینی و غیر دینی : مانند مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام یا مکاتب غربی و ...
2) ابزار : کتاب ، مقاله ، رسانه ، گفت و گو و ...
3) نیروها : اقشار موثر بالایی و میانی جامعه
2- شرایط عبارتند از :
1) همه خواهی تحول و اعلام نارضایتی از وضع موجود در محیط سالم
2) دغدغه شدن واقعی تحول فرهنگی خارج از اهرم های فشار مانند مشکلات اقتصادی
3) آزادی بیان علمی و جلوگیری از هوچی گری و هیاهو
3- مراحل عبارتند از :
1) عمومی ساختن نیاز به تحول
2) رصد نیروها و ابزار و توان سنجی تحرک
3) هم اندیشی یا ارایه وضعیت مطلوب در قالب برنامه
4) تحرک همه جانبه همراه با هشیاری در برابر آسیب ها
5) گزارشگیری از روند پیشرفت برای حرکت ونیز تحویل جریان تحول به نسل بعد
4. چرایی تحول فرهنگی از دیدگاه پرسشگران؟
برای آنکه بتوان تحول فرهنگی را ایجاد کرد ابتدا باید الزاما به سوالات زیر پاسخ داد:
الف - منشاء و مدل تحول فرهنگی:
1. آیا تحول از نهادهای آموزشی آغاز می شود؟
2. مدل تحول، فرد به فرد است یا گروهی ؟
3. حزبی و ارگانی است یا عمومی و عوامانه ؟
4. آموزشی است یا اجباری؟ قانون بردار است یا زمان بر؟
5. سنجه های تحول در فرهنگ چیست ؟
ب- متولیان تحول فرهنگی:
1. باید دانست چه گروهی خواستار تحول فرهنگی هستند و چه گروهی توان تحول را دارند؟
2. اساسا تحول فرهنگی در کدام بخش جامعه باید صورت بگیرد و چه کسانی صلاحیت مدیریت تحول فرهنگی را دارند ؟
3. آیا مدیریت تحول فرهنگی یک امر حکومتی است یا نه؟
4. سهم حکومت در آن چه قدر است ؟
5. آیا در حکومت اسلامی سهام دار اصلی این مدیریت ، حکومت نیست؟
6. آیا اراده ای برای این کار وجود دارد؟
پ- بودجه و امکانات
1. برنامه ریزان چه کسانی هستند؟
2. بودجه و امکانات در دست کیست؟
3. آیا دارندگان بودجه و امکانات همان مدیران تحول فرهنگی هستند یا نه؟
4. اگر پاسخ منفی است؛ آیا راه حلی برای این مسئله وجود دارد؟»10
5. نتیجه:
به نظر میرسد مدیریت تحول فرهنگی تنها با مهندسی فرهنگی قابل ایجاد و اجراست و مهندسی فرهنگی نیز یعنی چیدن همه چیز در جای خود بر اساس منشور های مورد قبول جامعه؛ به دیگر سخن فرهیختگان جامعه باید با تشخیص درد جامعه، دست به برنامه ریزی زده و با ارایه الگوهای کامل فرهنگی جامعه اسلامی که همه جوانب در آن رعایت شده باشد، مدیران را برای اجرای برنامه ها مجاب سازند و مردم را نیز همراه کنند.
آنچه که در حوزه مدیریت تحولات باید مورد توجه باشد این است که هر نحوه سیاست گذاری و فعالیت در کشور و هر گونه تغییر و تحول در جامعه، باید مبتنی بر مبانی ارزشی و فکری به عنوان جهت دهنده فعالیت ها باشد. با مبانی و ارزش های فرهنگی است که سیاست، اقتصادی، امور اجتماعی، نظامی و… هویت پیدا می کند. اگر سیاست گذاریها در نظام اسلامی، تصمیمات برآمده از این سیاستگذاریها و رفتارهایفردی و اجتماعی، حکومتی و غیرحکومتی، به تأیید نظام فرهنگی اسلام و انقلاب اسلامی رسیده باشد، قطعاً تحول منجر به پیشرفت با نگاه ویژه اسلامی محقق خواهد شد.
........................................................
پانوشتها
1- http://www.qabas.org/nashrie/Puya
2 ‐ www.daneshnameh.roshd.ir
3 ‐ www.wikipedia.fa.com
4 . - کنز الاعمال، ج 6، ص 717 ، خ 17550
5 . - نگرشی بر مدیریت اسلامی، سیدرضا تقوی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول،
تابستان 1386
6- تعریف از نگارنده
7 - محبوبه ابراهیمی، ایدئولوژی مدیریت تحول از منظر اهل بیت (ع)، منبع اینترنت
8 - www.iranculture.org ، - سید جعفر مرعشی، پژوهش بررسی و تدوین اصول و مبانی مدیریت تحول فرهنگی
9 - مرعشی ، همان با دخل و تصرف
10- www.magiran.com،عبدالرضا احمدی نژاد، مدیریت تحولات و اندیشه های نو
.........................
منابع:
1‐ http://www.qabas.org
2 ‐ www.daneshnameh.roshd.ir
3 ‐ www.wikipedia.fa.com
4 - کنز الاعمال، ج 6
5 - نگرشی بر مدیریت اسلامی، سیدرضا تقوی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول،تابستان . 1386
6- محبوبه ابراهیمی، ایدئولوژی مدیریت تحول از منظر اهل بیت (ع) ، منبع اینترنت
7 - سید جعفر مرعشی، پژوهش بررسی و تدوین اصول و مبانی مدیریت تحول فرهنگی،www.iranculture.org
8- عبدالرضا احمدی نژاد، مدیریت تحولات و اندیشه های نو www.magiran.com